پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115206
فرهنگ شکل گرفته از درآمدهاي نفتي؛ آيا با تغيير دولت وضعيت بهتر خواهد شد؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 719

 

 

يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛

نفت و درآمدهاي نفتي در کشور در طول يک قرن، «رفتارساز» شده است و تمام رفتارهاي دولت و ملت تحت تأثير درآمدهاي نفتي قرار گرفته است. ويژگي هاي رفتاري و فرهنگي درآمدهاي حاصل از منابع طبيعي مثل نفت چيست؟ اين دغدغه اي است که وحيد ارشدي دانشجوي دکتراي اقتصاد انرژي به جستجوي پاسخ هاي آن پرداخته است.

 سؤال اين است که آيا مي توان فقط به نفت به عنوان کالاي عادي نگاه کرد؟ نفت چگونه در کشور ما رفتار ساز شده است و رفتارهاي دولت و ملت را تغيير داده است؟ عادت هاي رفتاري ما در حوزه اقتصاد چگونه شکل گرفته است؟ آيا با تغيير دولت، وضعيت بهتر خواهد شد؟ چگونه مي توان از فرصت تحريم استفاده کرد؟ وظيفه رسانه هاي فرهنگي، مطبوعاتي و ملي چيست؟

پيامدهاي فرهنگي «درآمدهاي نفتي»

 در ذيل به رفتارهاي شکل گرفته، حاصل از نحوه استفاده از درآمدهاي نفتي اشاره خواهد شد:

?-   فرهنگ «عدم توجه به شناسايي استعدادها و استفاده از آن»:

 به نظر مي رسد مهمترين دليل به فعليت نرسيدن ظرفيت هاي بالقوه کشور، اين است که درآمدهاي نفتي براي کشور، مانند نقش ثروت پدر ثروتمندي عمل کرده است که فرزندان آن پدر، به جاي اينکه به ظرفيت ها و توانمندي هاي خود متکي شوند، ثروت پدر را در جهت پيشرفت دنيوي خود کافي دانسته و احساس بي نيازي مي کنند. وجود درآمدهاي نفتي، براي دولت و مردم، ذهنيت بي نيازي ايجاد مي کند. بي نيازي، باعث عدم اتکا به عقل و استعدادها و توانمندي هاي ملي مي شود. هرجا احساس محروميت است، قابليت شکوفايي استعدادها و توانمندي ها بيشتر است. بسياري از افراد موفق، روند فعاليت هاي خود را از دوران محروميت شروع کرده اند. عدم توجه به ظرفيت هاي بالاي گردشگري و نداشتن آمايش واقعي منطقه اي و… در همين راستا قابل تجزيه و تحليل است.

?-    تقليل فرهنگ شايسته سالاري:

وجود درآمدهاي نفتي، نظام شايسته سالاري را تحت الشعاع خود قرار داده است. زيرا هر کس احساس مي کند که کشور را با اتکا به اين درآمدها مي توان اداره کرد و هر کس به خود جرأت مي دهد مسئوليت هاي مهم را بدون ملاحظات کارشناسي بر عهده گيرد. کساني که اين درآمدها را در پيش روي خود مي بينند، احساس قدرت و توانايي براي اداره کشور مي کنند. سؤال اين است که اگر اين درآمدهاي نفتي نبود، کسي به راحتي مسئوليت پذير مي شد يا نه؟

?-    فرهنگ قانون گريزي و عدم توجه به برنامه:

درآمدهاي نفتي براي کشور متغير برونزا است، زيرا قيمت آن در عرصه بين المللي تحت مسائل اقتصادي، سياسي دنياي غرب و شرق قرار مي گيرد. خصوصيت متغير برونزا اين است که متغيرهاي درونزا را بشدت تحت تأثير قرار مي دهد و توان کنترل آن محدود است.  لذا ناپايداري در اقتصاد کشور ايجاد مي کند. اين نوع درآمدها شوک هايي به اقتصاد وارد مي کند که در برنامه هاي دولت بدرستي و دقيق پيش بيني نشده است. با افزايش شديد قيمت، حجم زياد منابع درآمدي حاصل از نفت، بدون هدف فعاليت هاي واقعي اقتصاد مانند توليد واقعي اقتصاد را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. مانند شوک هاي سال هاي اخير که با وقفه پيامدهاي خود را نشان مي دهد. بيماري هلندي (Dutch disease (1، واردات بي رويه و غير هدفمند در کشور  و رشد اقتصادي پايين کشور در سال هاي اخير، حاصل از تأثير اين متغير برونزاست. اين درآمدهاي نفتي، باعث شده است که هيچ کدام از اسناد بالادستي، برنامه هاي توسعه و قوانين ? ساله توسعه و حتي بودجه هاي ساليانه بدرستي انجام نگيرد. به عبارتي فرهنگ قانون گريزي و بي انضباطي رفتاري را بصورت مستقيم و غير مستقيم در جامعه نهادينه کرده است.

?-    فرهنگ اشتياق به رانت قدرت و ثروت؛ «جنون تغذيه»:

درآمدهاي نفتي عامل پديده «جنون تغذيه» شده است. اکثريت جامعه بدنبال استفاده از منابع و رانت هاي حاصل از نفت در کشور، بدون تلاش و کوشش مي باشند و در اين عرصه، مسابقه مي گذارند. به عبارت ديگر درآمدهاي نفتي، باعث شده است که دولت و ملت متناسب با کار و تلاش واقعي به منفعت نرسند. ميزان منافع بدست آمده متناسب با تلاش واقعي نيست. لذا نقدينگي براي آحاد جامعه ايجاد شده است، بدون اينکه توليد واقعي ايجاد شود. مازاد نقدينگي، تقاضا براي کالاها و خدمات را افزايش داده است. تقاضاي بدون وجود عرضه، منجر به تورم حاصل از پديده فشار تقاضا شده است. براي مقابله با تورم و کاهش قدرت خريد مردم، دولتمردان اقدام به افزايش دستمزدها مي کنند بدون اينکه توجهي به بهره وري نمايند. لذا ما در لوپ مارپيچ تورم- دستمزد (Wage-price spiral (2 گرفتار مي شويم. اين فرهنگ نيز در جامعه در قالب «طفره رفتن از کار واقعي» و از بين رفتن فرهنگ «کار و تلاش» نهادينه شده است. بعنوان مثال فردي بايد ? ساعت واقعي در کشور ارزش افزوده ايجاد نمايد، ليکن به جاي آن يک ساعت کار واقعي مي کند و معادل ? ساعت دستمزد اسمي دريافت مي کند و بتدريج منافع اين نوع رفتار براي مردم بيشتر از مزاياي آن شده و به آن عادت مي کنند.

 رفتار و سياست گذاري دولتمردان در دوره هاي گذشته و وضعيت کنوني، نشان دهنده عدم توجه به طرف عرضه اقتصاد است و نشان مي دهد که آنها رفع مشکلات اقتصاد را فقط با طرف تقاضا و آن هم فقط با قبض و بسط نقدينگي مي خواهند حل کنند، در صورتيکه براي حل مشکلات اقتصادي که با پديده رکود تورمي است، بايد ذهن ها معطوف به طرف تقاضا شود.

?-     نهادينه شدن فرهنگ «کوته نگري» و «کوته انديشي»:

بي ثباتي حاصل از متغير درآمدهاي نفتي، دولت و ملت را کوته نگر تربيت کرده است. عدم توجه به سياستگذاري هاي کلان نظام و چشم انداز بيست ساله و برنامه هاي توسعه را مي توان در اين فرهنگ، تحليل نمود. رفتار روزمرگي دولت ها به آحاد جامعه سرايت کرده است. جامعه بدنبال اين است که منافع کوتاه مدت خود را با بيشترين بازدهي و کمترين کار بدست آورد. لذا بدليل بي ثباتي اقتصاد، توليد کنندگان هم ابتدا کالاهاي با کيفيت بالا عرضه مي کنند تا منافع کوتاه مدت خود را بدست آورند و پس از جذب مشتري اقدام به کاهش کيفيت مي کنند. آنها بدنبال ايجاد يک «برند» مناسب براي خود نيستند.

?-     ايجاد فرهنگ اسراف، تبذير و تجمل گرايي:

دولت و ملت که متکي به درآمدهاي حاصل از منابع طبيعي مانند نفت و گاز است، احساس بي نيازي مي کنند. احساس بي نيازي باعث به هدر رفتن منابع در سطح خرد و کلان مي شود. امروز، عمده نياز مردم در قشر مرفه و متوسط، نشأت گرفته از تقاضاي کاذب است. تقاضاي کاذب بدليل تزريق درآمدهايي است که متناسب با کار و تلاش نبوده است. مردم به واردکننده و توليدکننده علامت مي دهد که منابع خود را در جهت تقاضاي غير واقعي آنها سوق دهند. لذا با توجه به محدود بودن منابع در زمان ثابت، نيازهاي واقعي اقشار مختلف جامعه تأمين نمي شود و فاصله طبقاتي شديد ايجاد مي شود. با توجه به ظرفيت هاي ملي کشور، امروز نبايد بخشي از مردم محتاج نان شب باشند، اما بدليل اسراف و تبذير در بکارگيري منابع توسط بخش مرفه و متوسط جامعه و رفتار آنها و نيز رفتار توليدکنندگان و واردکنندگان، شاهد فاصله شديد طبقاتي هستيم. اين فاصله طبقاتي بدليل تورم و بيکاري هر روز شديد تر مي شود.

?-    نهادينه کردن فرهنگ فرار مالياتي (?)

وجود درآمدهاي نفتي، اين ذهنيت را ايجاد کرده است که کشور نيازي به اداره کردن توسط مردم را ندارد. لذا مردم هيچ علاقه اي به پرداخت ماليات ندارند. دولتمردان هم وظيفه خود را در بکارگيري منابع مردم در جهت اداره کشور نمي دانند و فقط توان خود را براي گرفتن ماليات از اقشار زيردست خود مي گذارند. عدم وجود فرهنگ مالياتي به عدم پاسخگويي دولت در مقابل مردم و مردم در مقابل دولت مي شود. هيچ کس در جامعه حاضر به پاسخ گويي نيست. چون کشور بر اساس منابع درونزا اداره نمي شود.

?-    فرهنگ دلالي و واسطه گري بجاي فرهنگ کار مولد

بالا بودن بازدهي واسطه گري و دلالي، بواسطه ورود بي حد و حصر درآمدهاي نفتي و بيماري هلندي و بورکراسي در کشور و وجود سيستم بانکي منفعت طلب در کشور و بي ثباتي اقتصادي،  فرهنگ توليد را تحت الشعاع قرار داده است. تکثر بي حد و حصر اماکن خدماتي مانند بنگاه هاي مسکن و… بيانگر فرهنگ ضد توليد است.

نتيجه گيري

تنها راه حل ما ايجاد جنبش «اقتصاد بدون نفت» در تمام سطوح است. تبديل تهديد تحريم به فرصت ارزشمند اصلاح تفکر، اصلاح ساختار و بالاخره اصلاح رفتار، مهمترين نياز جامعه و وظيفه دولت آينده است. ما نياز داريم تمام فرهنگ و هنرمان را در جهت اصلاحات اساسي و ساختاري در جهت اقتصاد پايدار بکار ببريم.

  پيشنهاد سياستي براي رسانه هاي فرهنگ ساز و تريبون هاي فرهنگي اين است که فرصت تحريم نفتي را براي اصلاح ساختارهاي نفتي ارزشمند بدانند و از کانال هاي مختلف و ابزارهاي فرهنگي و هنري، «احساس بي نيازي بدليل وجود درآمدهاي نفتي» را از جامعه از بين ببرند. رسانه ملي، مطبوعات، سينما، تئاتر، پيامک، داستان هاي کوتاه، بروشورها و…  براي تحريم نفتي جشن بگيرند و دليل جشن خود را بسترسازي براي اصلاح تفکر دولتمردان و آحاد جامعه بدانند. بايد گفت که هيچ نيازي نداريم که به ملت القاء کنيم که تحريم هاي نفتي را با فروش نفت دور زده ايم. بايد تحريم هاي نفت را با فرهنگسازي و ايجاد اقتصاد مولد و پايدار دور بزنيم. دولتمردان آينده نبايد فکر کنند که تحريم ها پايان پذير است.

پي نوشت:

?-    بيماري هلندي به انگليسي (Dutch disease) يک مفهوم اقتصادي است که تلاش مي‌کند رابطه? بين بهره‌برداري بي‌رويه از منابع طبيعي و رکود در بخش صنعت را توضيح دهد. اين مفهوم بيان مي‌دارد که افزايش درآمد ناشي از منابع طبيعي مي‌تواند اقتصاد ملي را از حالت صنعتي بيرون بياورد. اين اتفاق به علت کاهش نرخ ارز و يا عدم افزايش آن در حد نرخ تورّم صورت مي‌گيرد، که بخش صنعت را در رقابت ضعيف مي‌کند. در حالي که اين بيماري اغلب مربوط به اکتشاف منابع طبيعي مي‌شود، مي‌تواند به «هر فعاليت توسعه‌اي که نتيجه‌اش ورود بي‌رويه? ارز خارجي مي‌شود» مربوط شود؛ مانند نوسان شديد در قيمت منابع طبيعي، کمک اقتصادي خارجي، سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي. واژه? بيماري هلندي در سال ???? توسط مجله? Economist براي توصيف رکود بخش صنعتي در هلند بعد از کشف گاز طبيعي در دهه? ???? به‌کار گرفته شد.

نگاه کنيد به: مجاهدي نسب، عليرضا. «بيماري هلندي چيست؟».

 ?-      دستمزد مبتني بر تورم، مارپيچ مزد ـ قيمت، مارپيچ مزد و قيمت، صعود متناوب مزد و قيمت، ترقي همزمان مزد و قيمت، منحي دستمزد و قيمت، افزايش حلزوني مزد و قيمت، حرکت مارپيچي مزد و قيمت، حرکت مارپيچي دستمزد ـ قيمت، ترقي مزد و قيمت به دنبال همديگر مطرح مي گردند.

?-    نگاهي به فرهنگ مالياتي در ايران – پرتال جامع علوم انساني

www.ensani.ir/…/20110215182431-M%20(50).pdf

منبع خبر: صاحب نيوز

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html